حکم غیبت (قرآن)خداوند در قرآن کریم حرمت غیبت از مؤمن را بیان کرده است، ولی غیبت از غیر مؤمن و غیبت مظلوم از ظالم در مورد ظلمش از موارد جواز غیبت میباشد. ۱ - بیان حکم غیبتغیبت و بدگویی از مؤمنان حرام میباشد: لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظـلم وکان الله سمیعـا علیما؛ در احتمالی، منظور از آیه یاد شده این است که غیبت و بدگویی دیگران جایز نیست، مگر آنکه فرد، مورد ظلم قرار گرفته باشد؛ «یـایها الذین ءامنوا... ولا یغتب بعضکم بعضـا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتـا فکرهتموه...؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! ... و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید ...» ۲ - فلسفه تحریم غیبتسرمایه بزرگ انسان در زندگی حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر محسوب میشود، و اینجا است که گاه گناه آن از قتل نفس نیز سنگینتر است. یکی از فلسفههای تحریم غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص درهم نشکند، و حیثیت آنها را لکهدار نسازد، و این مطلبی است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقی میکند. نکته دیگر اینکه غیبت بد بینی میآفریند، پیوندهای اجتماعی را سست میکند، سرمایه اعتماد را از بین میبرد، و پایههای تعاون و همکاری را متزلزل میسازد. میدانیم اسلام برای مساله وحدت و یکپارچگی جامعه اسلامی و انسجام و استحکام آن اهمیت فوق العادهای قائل شده است، هر چیز این وحدت را تحکیم کند مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید منفور است، و غیبت یکی از عوامل مهم تضعیف است. از اینها گذشته غیبت بذر کینه و عداوت را در دلها میپاشد، و گاه سرچشمه نزاعهای خونین و قتل و کشتار میگردد. خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکی از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردی و اجتماعی آن است. در روایات اسلامی تعبیراتی بسیار تکان دهنده در این زمینه دیده میشود، که نمونهای از آن را ذیلا میآوریم: پیغمبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عند الله فی الخطیئة من ست و ثلاثین زنیة، یزنیها الرجل! و اربی الربا عرض الرجل المسلم!: درهمی که انسان از ربا به دست میآورد گناهش نزد خدا از سی و شش زنا بزرگتر است! و از هر ربا بالاتر آبروی مسلمان است!. این مقایسه به خاطر آن است که زنا هر اندازه قبیح و زشت است جنبه حق الله دارد، ولی رباخواری، و از آن بدتر ریختن آبروی مردم از طریق غیبت، یا غیر آن، جنبه حق الناس دارد. ۳ - موارد جواز غیبتغیبت کردن در آیات و روایات مذموم و امر به ترک آن شده است. ولی در مواردی غیبت کردن جایز میباشد. ۳.۱ - غیبت از غیر مؤمنانغیبت غیر مؤمنان جایز میباشد: «یـایها الذین ءامنوا... ولا یغتب بعضکم بعضـا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتـا فکرهتموه... ای کسانی که ایمان آوردهاید! ... و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید ...» غیبت کردن مؤمن به منزله آن است که یک انسانی گوشت برادر خود را در حالی که او مرده است بخورد. حال چرا فرمود گوشت برادرش؟ برای اینکه مؤمن برادر او است، چون از افراد جامعه اسلامی است که از مؤمنین تشکیل یافته، و خدای تعالی فرموده: انما المؤمنون اخوة. و چرا او را مرده خواند؟ برای اینکه آن مؤمن، بی خبر از این است که دارند از او غیبت میکنند. ۳.۲ - غیبت مظلوم از ظالمغیبت مظلوم از ظالم در مورد ظلمهای او جایز است: «لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظـلم وکان الله سمیعـا علیما؛ خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند؛ مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست.» در اینجا اشاره به بخشی از دستورات اخلاقی اسلام شده، نخست میفرماید: خدا دوست نمیدارد که بدگویی شود و یا عیوب و اعمال زشت اشخاص با سخن بر ملا شود. لا یحب الله الجهر بالسوء من القول) زیرا همانگونه که خداوند ستار العیوب است دوست ندارد که افراد بشر پرده دری کنند و عیوب مردم را فاش سازند و آبروی آنها را ببرند بعلاوه میدانیم هر انسانی معمولا نقاط ضعف پنهانی دارد که اگر بنا شود این عیوب اظهار گردد یک روح بدبینی عجیب بر سراسر جامعه سایه میافکند، و همکاری آنها را با یکدیگر مشکل میسازد، بنابراین بخاطر استحکام پیوندهای اجتماعی و هم بخاطر رعایت جهات انسانی، لازم است بدون در نظر گرفتن یک هدف صحیح پرده دری نشود. سپس به بعضی از امور که مجوز اینگونه بدگوئیها و پرده دریها میشود اشاره کرده، میفرماید: مگر کسی که مظلوم واقع شده (الا من ظلم). چنین افراد برای دفاع از خویشتن در برابر ظلم ظالم حق دارند اقدام به شکایت کنند و یا از مظالم و ستمگریها آشکارا مذمت و انتقاد و غیبت نمایند و تا حق خود را نگیرند و دفع ستم ننمایند از پای ننشینند. در حقیقت ذکر این استثناء بخاطر آن است که حکم اخلاقی فوق مورد سوء استفاده ظالمان و ستمگران واقع نشود، و یا بهانهای برای تن در دادن به ستم نگردد. روشن است در این گونه موارد نیز تنها به آن قسمت که مربوط به ظلم ظالم و دفاع از مظلوم است باید قناعت کرد. و در پایان آیه (همانطور که روش قرآن است) برای اینکه افرادی از این استثناء نیز سوء استفاده نکنند و به بهانه اینکه مظلوم واقع شدهاند عیوب مردم را بدون جهت آشکار نسازند میفرماید: خداوند سخنان را میشنود و از نیات آگاه است. (و کان الله سمیعا علیما). ۴ - پانویس۵ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم غیبت». |